سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیمان در میان مردم، شریفترین وشکیباترین و پرگذشت ترین و خوش خلق ترین کسان اند . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :0
کل بازدید :8319
تعداد کل یاداشته ها : 5
103/8/26
4:33 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
پاسخگویی به پرسش های حدیثی[0]
این وبلاگ عهده دار پاسخگویی به پرسش های حدیثی است. بازدیدکنندگان گرامی می توانند از این راهها پرسش ها را همراه آدرس ایمیل خود با ما در میان بگذارند: الف) قسمت نظرات در همین وبلاگ. ب) شماره تلفن 7783030 _ 0251 و در تهران بزرگ بدون کد: 55952727 ج) ایمیل: pasokh@hadith.net

خبر مایه

سؤال:
شنیده شده حجاج بن یوسف ثقفی می خواسته مقام مقام امام علی(ع) را پایین نشان دهد اما در بحث با یکی از دوستداران امام علی(ع)، محکوم می شود و ناچار به اعتراف می شود. لطفا متن روایت را با ترجمه و منابع بیان بفرمایید.

جواب:
لما وردت حرة بنت حلیمة السعدیة (رض) على الحجاج بن یوسف الثقفی وأنها مثلت بین یدیه. فقال لها:یا حرة ابنة حلیمة السعدیة.
قالت له: فراسة من غیر مؤمن.
فقال لها: الله جاء بک، وقد قیل لی عنک: إنک تفضلین علیا على أبی بکر وعمر وعثمان؟
قالت: لقد کذب الذی قال إنی أفضله على هؤلاء خاصة.
قال وعلى غیر هؤلاء؟
قالت: أفضله على آدم ونوح ولوط وإبراهیم وموسى وداود وسلیمان وعیسى بن مریم.
فقال لها:یا ویلک! أقول لک إنک تفضلینه على الصحابة، وتزیدین علیهم سبعة من الأنبیاء من أولی العزم، من الرسل وإذا لم تأتی ببیان ما قلت وإلا لأضربن عنقک.
قالت: ما أنا فضلته على هؤلاء الأنبیاء، بل الله عز وجل فضله بقوله تعالى فی القرآن فی حق آدم:«وعصى آدم ربه فغوى» وقال فی علی:«وکان سعیکم مشکورا»
قال: أحسنت یا حرة فما تفضلینه على نوح ولوط (علیهما السلام)؟
قالت: الله عز وجل فضله، بقوله تعالى:«ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأة نوح وامرأة لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا وقیل ادخلا النار مع الداخلین» وعلی(ع) زوجته فاطمة بنت محمد المصطفى، التییرضى الله لرضاها، ویسخط لسخطها.
قال الحجاج: أحسنت یا حرة، فبما تفضلینه على أبی الأنبیاء إبراهیم خلیل الله؟
قالت: الله عز وجل فضله بقوله تعالى:«رب أرنی کیف تحیی الموتى قال أولم تؤمن قال بلى ولکن لیطمئن قلبی». علی(ع) قال قولا لا یختلف فیه أحد من المسلمین: "لو کشف (لی) الغطاء ما ازددت یقینا" فهذه کلمة ما قالها أحد قبله ولا بعده.
قال: أحسنت یا حرة، فبما تفضلینه على موسى کلیم الله؟
قالت: قول الله تعالى عز وجل:«و أن ألق عصاک فلما رآها تهتز کأنها جان ولى مدبرا ولم یعقب» وعلی(ع) نزل على الجن یقاتلهم فی منازلهم، مع أنهم یتصورون على صور شتى. فهل یستوی لمن یخاف عصاه إذا انقلبت حیة، مع من یقاتل الجن فی منازلهم؟
قال: أحسنت یا حرة.
وفی خبر آخر: أنها قالت: أفضله بقوله تعالى:«وخرج منها خائفا یترقب» علی(ع) بات على فراش النبی(ص)یقیه بنفسه حتى أنزل الله فی حقه:«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله».
قال: أحسنت یا حرة، فبما تفضلینه على داود سلیمان؟
قالت: الله فضله بقوله تعالى:«یا داود إنا جعلناک خلیفة فی الأرض فاحکم بین الناس بالحق ولا تتبع الهوى فیضلک عن سبیل الله»
قال لها: فی أی شئ کانت حکومته؟
قالت: فی رجلین واحد له غنم، والآخر له کرم، فبعث الغنم فی الکرم فرعته، فتحاکما إلى داود(ع) فقال: تباع الغنم وینفق ثمنها على الکرم، حتى تعود إلى ما کان علیه، فقال له سلیمان: لا یا أبت،یؤخذ لبنها وصوفها، وقال الله عز وجل:«ففهمنا ها سلیمان».مولانا علی قال: سلونی قبل أن تفقدونی سلونی عما تحت العرش، وعما فوقه، إنه(ع) دخل یوما على رسول الله(ص). فقال رسول الله(ص) للحاضرین: أفضلکم وأعلمکم وأقضاکم علی.
فقال لها: أحسنت یا حرة، فبما تفضلینه على سلیمان؟
فقالت: الله فضله علیه بقوله تعالى:«رب هب لی ملکا لا ینبغی لأحد من بعدی إنک أنت الوهاب».مولانا علی(ع) قال: طلقتک یا دنیا ثلاثا، لا رجعة لی فیک، فعند ذلک أنزل الله فی حقه على رسوله(ص):«تلک الدار الآخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الأرض ولا فسادا والعاقبة للمتقین».
قال: أحسنت یا حرة، فبما تفضلینه على عیسى بن مریم(ع)؟
قالت: الله عز وجل فضله بقوله تعالى:«وإذ قال الله یا عیسى بن مریم أأنت قلت للناس اتخذونی وأمی إلهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی أن أقول ما لیس لی بحق إن کنت قلته فقد علمته تعلم ما فی نفسی ولا أعلم ما فی نفسک إنک أنت علام الغیوب؛ ما قلت لهم إلا ما أمرتنی به أن اعبدوا لله ربی وربکم وکنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم فلما توفیتنی کنت أنت الرقیب علیهم وأنت على کل شئ شهیدا» فأخر الحکومة إلى یوم القیامة، وعلی(ع) لما ادعى فیه النصیریة ما ادعوا، وهم أهل النهروان، قاتلهم ولم یؤخر حکومتهم. فهذه کانت فضائله لا تعد بفضائل غیره.
قال: أحسنت یا حرة، خرجت من جوابک ولولا ذلک لکان ذلک.
ثم أجازها، أعطاها، وسرحها سراحا حسنا.

ترجمه
هنگامى که حره دختر حلیمه سعدیه بر حجاج بن یوسف ثقفى وارد شد و در برابر او ایستاد، حجاج گفت: تو حره دختر حلیمه سعدیه هستى؟
حره گفت: هوشمندى از غیر مؤمن (تعجب است)!
حجاج گفت: خدا تو را آورد، زیرا به من خبر رسیده که تو على را از ابى بکر وعمر وعثمان برتر مى دانى.
گفت: آن که گفته: من على را تنها از این چند تن برتر مى دانم دروغ گفته است.
حجاج گفت: بر چه کسان دیگرى جز اینان برترى مى دهى؟
گفت: بر آدم و نوح و لوط و ابراهیم و داوود و سلیمان و عیسى بن مریم علیهم السلام.
حجاج گفت: واى بر تو، او را بر صحابه که برترى مى دهى هیچ، هفت تن از پیامبران اولو العزم را نیز بر آن مىافزایى! اگر آنچه گفتى درست توضیح ندهى گردنت را مى زنم.
حره گفت: من او را بر این پیامبران برترى نداده ام، بلکه خداست که برترى داده است. زیرا درباره آدم فرموده: فعصى آدم ربه فغوى (آدم پروردگار خود را نافرمانى کرد پس گمراه و زیانبار گشت)، ولى در حق على فرموده است: و کان سعیکم مشکورا (خداوند کوشش شما را سپاس خواهد داشت).
حجاج گفت: آفرین اى حره او را به چه دلیل بر نوح و لوط برترى مى دهى؟
گفت: خداوند حضرتش را بر آن دو برترى داده، آنجا که فرموده: ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأة نوح وامرأة لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا وقیل ادخلا النار مع الداخلین (خداوند براى کافران مثل مى زند زن نوح و زن لوط را که همسر دو تن از بندگان صالح ما بودند ولى به آنها خیانت کردند و آنها نیز نتوانستند عذاب خدا را از زنانشان باز دارند، و به آنان گفته شد: همراه دوزخیان به آتش در آیید)، اما على بن ابى طالب با فرشتگان الهى زیر درخت سدرة المنتهى قرار دارد و همسر او فاطمه زهرا دخت محمد(ص) است که رضاى خدا در رضاى او و خشم خدا در خشم او است.
حجاج گفت: آفرین اى حره، او را به چه دلیل بر ابراهیم خلیل الرحمن برترى مى دهى؟
گفت: خداوند او را بر وى برترى داده آنجا که فرموده است: واذ قال ابراهیم رب ارنى کیف تحیى الموتى، قال اولم تؤمن؟ قال بلى و لکن لیطمئن قلبى(و یادآر آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده مى کنى؟ گفت: مگر باور ندارى؟ گفت: چرا ولى مى خواهم دلم آرام یابد). اما مولاى من امیر مؤمنان سخنى گفته است که احدى از مسلمانان درباره آن اختلاف ندارد، فرموده است: لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا (اگر همه پرده ها کنار رود به یقین من افزوده نگردد). و این سخنى است که هیچ کس پیش از او نگفته و کسى بعد از او نتواند گفت.
حجاج گفت: آفرین اى حره، او را به چه دلیل بر موساى کلیم الله برترى مى دهى؟
گفت: خداوند مى فرماید: فخرج منها خائفا یترقب (پس موسى از آن شهر با خوف و مراقبت بیرون رفت). اما على بن ابى طالب در بستر رسول خدا(ص) خوابید و هرگز بیمى به خود راه نداد تا آن که خداوند در حق او این آیه را نازل کرد: و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله (و از مردم کس هست که در راه رضاى خدا جانفشانى مى کند).
حجاج گفت: آفرین اى حره، او را به چه دلیل بر داوود و سلیمان علیهما السلام برترى مى دهى؟
گفت: خداوند او را بر آن دو برترى داده آنجا که فرموده:(اى داوود ما تو را در زمین خلیفه ساختیم پس در میان مردم به حق داورى کن و از هواى نفس پیروى مکن که تو را از راه خدا گمراه مى سازد).
حجاج گفت: او در چه مورد داورى نمود؟
حره گفت: در میان دو مردى که یکى صاحب درخت انگور بود و دیگرى صاحب گوسفند که گوسفندان وى در تاکستان او رفته و آنها را خوردند، آن گاه هر دو براى داورى نزد داوود(ع) آمدند، داوود گفت: باید گوسفندان فروخته شوند و پول آن را خرج درختان انگور کنند تا درختان به حال اول باز گردد. فرزندش (سلیمان) گفت: نه، پدر جان، بلکه باید از شیر و پشم آنها گرفت. خداوند در این باره مى فرماید:(ما حکم واقعى را به سلیمان فهماندیم). اما مولاى ما امیر مؤمنان على(ع) فرمود:(مرا از آنچه بر فراز عرش است بپرسید، مرا از آنچه در زیر عرش است بپرسید، از من بپرسید پیش از آن که مرا از دست بدهید). و هنگامى که آن حضرت در جنگ خیبر بر رسول خدا(ص) وارد شد پیامبر(ص) به حاضران فرمود:(برترین، داناترین و داورترین شما على است).
حجاج گفت: آفرین اى حره، او را به چه دلیل بر سلیمان برترى مى دهى؟
گفت: خداوند او را برترى داده آنجا که فرموده:(سلیمان گفت: خداوندا! مرا بیامرز و به من سلطنتى بخش که احدى را پس از من نسزد). اما مولاى ما امیر مؤمنان على(ع) فرمود:(اى دنیا، من تو را سه طلاقه کرده ام، مرا به تو نیازى نیست). و خدا درباره او این آیه فرستاد:(این سراى آخرت را براى کسانى قرار داده ایم که در زمین در جستجوى برترى و فساد نیستند).
حجاج گفت: آفرین اى حره، او را به چه دلیل بر عیسى بن مریم(ع) برترى مى دهى؟
گفت: خداى متعال او را برترى داده آنجا که فرموده:(خداوند (در قیامت) گوید: اى عیسى بن مریم، آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را به جاى خداى یکتا به خدایى گیرید؟عیسى گوید: پاک خدایا، مرا نرسد که آنچه حق من نیست بگویم، اگر آن را گفته بودم تو مى دانستى، زیرا تو از باطن من باخبرى اما من از راز تو آگاه نیستم، که تو بسى داناى نهانهایى. من چیزى جز آنچه تو مرا فرمودى به آنان نگفتم). در این جا حضرت عیسى(ع) آنان را مجازات نکرد و داورى را به روز قیامت تأخیر انداخت، اما على بن ابى طالب که وقتى فرقه نصیریه درباره او اعتقاد باطل کردند حضرت آنان را کشت و داورى درباره آنان را به تأخیر نیفکند. این بود فضائل آن حضرت که با فضائل دیگران قابل قیاس نیست.
حجاج گفت: آفرین اى حره، از عهده پاسخ بر آمدى، اگر پاسخ درست نمى دادى همان که گفتم مى شد (گردنت را مى زدم).
آن گاه به او جایزه وصله اى داد و او را به نحو شایسته اى مرخص نمود.

منابع
الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین، شاذان بن جبرئیل القمی (متوفای ح 660 ق)، ص 234 – 237
الفضائل،
شاذان بن جبرئیل القمی (متوفای ح 660 ق)، ص 136
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 46، ص 134 – 136
الصراط المستقیم، علی بن یونس عاملی (م 877 ق)، ج1، ص 230.
در بحر المناقب، ابن حسنویه (م 680ق)، (از منابع اهل سنت) به نقل از شرح احقاق الحق، آیت الله مرعشی نجفی، ج 5، ص 47
ترجمه از: الإمام علی بن أبی طالب (ع) (فارسی) - أحمد الرحمانی الهمدانی - ص 354 - 358