سؤال:
چرا معجزه حضرت موسی عصا و حضرت عیسی شفا و حضرت محمد(ص) قرآن بود؟ با حدیث جواب بدهید.
جواب:
الإمام الهادی(ع) فی جَوابِ ابنِ السِّکّیتِ عَن عِلَّةِ بَعثِ موسى بِالعَصا ویَدِهِ البَیضاءِ وآلَةِ السِّحرِ، وبَعثِ عیسى بِآلَةِ الطِّبِّ، وبَعثِ مُحَمَّدٍ، صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وآلِهِ وعَلى جَمیعِ الأَنبِیاءِ، بِالکَلامِ وَالخُطَبِ: إنَّ اللّهَ لَمّا بَعَثَ موسى(ع)کانَ الغالِبُ عَلى أهلِ عَصرِهِ السِّحرَ، فَأَتاهُم مِن عِندِ اللّهِ بِما لَم یَکُن فی وُسعِهِم مِثلُهُ، وما أبطَلَ بِهِ سِحرَهُم، وأثبَتَ بِهِ الحُجَّةَ عَلَیهِم. وإنَّ اللّهَ بَعَثَ عیسى(ع)فی وَقتٍ قَد ظَهَرَت فیهِ الزَّماناتُ وَاحتاجَ النّاسُ إلَى الطِّبِّ، فَأَتاهُم مِن عِندِ اللّهِ بِما لَم یَکُن عِندَهُم مِثلُهُ، وبِما أحیا لَهُمُ المَوتى، وأبرَأَ الأَکمَهَ وَالأَبرَصَ بِإِذنِ اللّهِ، وأثبَتَ بِهِ الحُجَّةَ عَلَیهِم. وإنَّ اللّهَ بَعَثَ مُحَمَّدا صلىاللهعلیهوآلهف وَقتٍ کانَ الغالِبُ عَلى أهلِ عَصرِهِ الخُطَبَ وَالکَلامَ وأظُنُّهُ قالَ: الشِّعرَ فَأَتاهُم مِن عِندِ اللّهِ مِن مَواعِظِهِ وحِکَمِهِ ما أبطَلَ بِهِ قَولَهُم، وأثبَتَ بِهِ الحُجَّةَ عَلَیهِم. (کافی، ج 1، ص 24، ح 20 و بحار الأنوار، ج 17، ص 210، ح 15)
ابن سِکّیت از امام هادى(ع) پرسید: علّت برانگیخته شدن موسى(ع)به عصا و ید بیضا و ابزار سحر، و عیسى(ع) به ابزار طبابت، و محمّد که درود خدا بر او و خاندان او و تمام پیامبران باد به گفتار و خطابه چیست؟
امام هادى(ع) فرمود: خداوند، هنگامى موسى(ع) را برانگیخت که جادو بر مردم عصر او غلبه داشت. از این رو، براى آنان از جانب خداوند، معجزهاى آورد که نظیر آن در توان آنان نبود، تا با آن، جادوى آنان را باطل سازد و حجّت را بر ایشان ثابت نماید؛ و خداوند متعال، عیسى(ع) را در زمانى به رسالت برانگیخت که در میان مردم، بیمارىهاى مزمن پدید آمده بود، مردم به طبّ نیاز داشتند و عیسى(ع) از جانب خداوند، براى آنان معجزهاى آورد که نظیر آن نزد ایشان وجود نداشت. او مردگان را براى ایشان زنده مىکرد، و لال و مبتلا به پیسى را به اذن الهى شفا مىداد، و با این معجزات، حجّت را بر آنان اثبات مىکرد؛ و خداوند، محمّد صلىاللهعلیهوآله را در زمانى به رسالت برانگیخت که خطابه و سخنورى (و به گمانم امام گفت: شعر) بر مردم عصر او غلبه داشت. از این رو، او از جانب خداوند بر ایشان موعظهها و حکمتهاى او را آورد تا با آن، ادّعاى آنان را باطل کند و با آن، حجّت را بر ایشان تمام کند.